اول از همه باید بگم به خاطر دندون عزیز خیلی خیلی ناراحت شدم، با اینکه من از نزدیک نه خودش رو دیدم نه خانوادش رو ، امیدوارم خدا بهشون صبر بده فقط،
من چهارتا امتحان سری اولم پاس شد، حالا باید چهارتای بعدی رو بدم ، هنوز ثبت نام نکردم البته ، منتظر یک نامه ام که بیاد ،
خواهر این هفته صبح تا غروب نیستش. من هم دوشنبه رو که مریض بودم ، دیروز و امروز افتادم جون خونه، تلاش دارم مرتب و تمیز شه، اشپزی هم می کنم،
از دو شنبه هم دوست پسر رو درست حسابی ندیدم، همش دانشگاه تا دیر وقت ، حتی دیروز غروب قرار سینما هم پیچید .
مرسی مگهان برات کامنت گذاشتم :)
مرسی از ونوس بابت مسیجت ، یک چیز اخرش گفتی ، که تو خونه ما هم خبری ازش نیست !
الهی. پس فقط کار بوده و تنهایی. عیبی نداره . انشالا روزهای بعدی جبران می کنن. منظورم خواهر و دوست پسر هست.
اره ، ولی انقدر خونه تمیز :))))
اینم بگم برم
واسه این آدرس پیج رو به کسی نمیدم که خب خواهرم نمیدونه وب دارم.
میترسم بچه ها لو بدن:-"
یکی از دوستام داره آدرسشو رفته بود نوشته بود اینو تو وبت دیدم:||||
زود دیدم و پاک کردم :)))
نه من باهوش تر از این حرفام :) همه عکس ها هم دیدم عالیههههه
^-^
خواهش می کنم مهربون
منم برای دندون خیلی خیلی ناراحت شدم:( با اینکه جسته گریخته می خوندمش...
ایشالا اون چیزی که تو خونه ی شما نیست، و احتمالا این روزا تو خونه ی ما هم نیست، به زودی در خانه هامان فراوون دیده بشه:|||
مطمئنی تو خونه شما نیست؟ اره خیلی ناراحت کننده بود:(