دیروز ، میدونستم یک قرار کاری مهم داره ، ولی ازش خبری نبود ، روز قبلش که با هم نهار رفته بودیم کنار اب ، بهش زنگ زده بود ن گفتن بودن که یک نامه اومده برای قرار فردات ، صبر کردم تا ظهر، دلم طاقت نیاورد ، مسیج دادم ، خوبی؟ تا سه ساعت جواب نداد ، سابقه نداشت ، گفت نه خوب نیستم ، مریض هم یک کم، گفتم نگران کارت شدم ، فکر کردم قرار خوب پیش نرفته ، گفت اونم اضافه کن! دلم پیشش بود، با اینکه خودم روز خیلی بدی داشتم ، غروب که قرار کاریم تموم شد ، ساعت ٤:٤٥ بود ، ساعت ٥:٠٠ اون سر شهر یک قرار دیگه داشتم، گفتم اگه تونستی زنگ بزن ! سوار ماشین شدم یادم اومد چراغ بنزین روشن، تو اون ساعت روز و تو اوج ترافیک نمی شد ریسک کرد، رفتم پمپ بنزین زنگ زد ، میدونستم اگه راه بیفتم دوست نداره صحبت کنه ، میگه خطرناکه و خداحافظی می کنه ، همون جا موندم ، رییسم زنگ زد من رسیدم !نمیای ؟ گفتم قرار شروع کنی من تو راهم ! از من بعیید بود! ادرس زدم رو گوگل ٣٧ دقیقه راه مونده بود ! من تو پمپ بنزین دوباره زنگ زدم بهش و حرف زدیم با هم ، سعی می کرد ناراحتیش رو نگه ، اما معلوم بود همه چی به هم ریخته تو زندگیش، راه افتادم بعد از بیست دقیقه صحبت و داشتم حرف میزدم باهاش، رییسم زنگ زد ، قرار کنسل شده بود، من خوشحال از اینکه دوستم رو به رسیدن به قرار ترجیح دادم . 


ایا زندگی خوبه الان؟ نمیدونم 


چرا انقدر استرس عجیب غریب دارم معلوم نیست !! رفتم تست پزشکی دادم برای جواب نیومدش استرس دارم! جل الخالق ! 


هفته گذشته با دو روز بیرون شهر سپری شد، اروم ! البته اگه دوستان بگذارن ! 

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلو یکشنبه 21 شهریور 1395 ساعت 05:12 http://nil-nil.blogfa.com

امیدوارم هر چه زودتر مشکل برطرف بشه ..
دلشوره و اضطراب معمولا میاد سراغ آدم ولی خداکنه همه چی اوکی باشه و استرس بیخودی باشه...
برات سلامت و موفقیت آرزو می کنم

فدات عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.