روزهای پاییزی

رو تختم دراز کشیدم و یک باد خنکی میاد . 


از صبح با سردرد پا شدم، می خوام یک سر برم افیس ، اوضاع کاریم حسابی به هم ریخته ، به هر دری میزنم مشتری پیدا نمی کنم ، نمیدونم بد شانسی ، چشم شور ، چیه واقعا ! 


گفتم یک کم در مورد زندگی بنویسم یادم نره! 


گفته بودم دوست پسر ماشین رو گرفت ؟ خوشگل خوبه ، ولی خیلی با دردسر شروع شد و دعوا و ... به خاطر اینکه ماشین رو با خط به ما فروختن ، و چون شب بود موقع تحویل نفهمیدیم ، دوست پسرم هم شاکی در حد بنز ! 


گاهی اوقات دوستم رو می بینم ، زمانی که نیاز به غرغر دارم یا داره، اون روز خیلی کوتاه دیدمش ، خیلی داغون بود، از اوضاع زندگیش، این ادم فوق العاده پولدار ، درامد سالانش بیشتر از سالی ٥٠٠٠٠٠٠$ هستش، مسلما ، فقط یک قرارداد انقدری داره ، چندی پیش که قرارداد کاریش مشکل پیدا کرد هم ناراحت بود ، ولی نه در این حد، فکر کن با این همه پول خوشحال نیست ! 

امروز نهار شاید باهم باشیم که صحبت کنیم ! 


من جدیدا خیلی تو جم های ایرانی میرم و حضور دارم ، خیلی اکتیو ، دیشب برای اولین بار دوست پسرم هم با من بود ، به عنوان دوست پسر معرفیش کردم ، یک سری گیر داده بودن چرا فلانجا نمیاریش از هفته دیگه بیارش با خودت ، نمیدونم ، دوست ندارم تو روابط کاریم خیلی وارد شه ، حالا اگه خواست یک بار میبرمش حتما ، هفته دیگه یک قرار ابجو خوری هستش ، میگه من رو اونجا هم ببر با خودت ، واقعا نمیدونم اونو. دیشب یک ایونت سیاسی بود ، نمی خوام جزییات بنویسم چون اگه کسی تو این شهر باشه ، دو کلمه دیگه اطلاعات بدم ، سریع من رو میشناسه 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبی سه‌شنبه 4 آبان 1395 ساعت 03:37 http://m-z2016.blogsky.com/

مست نشی حواست باشه ابجو میگن ادم مست میکنه

اره جات خالی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.