خوب دیروز ، روز خوبی واسه خرید ، چون باکسینگ دی بود ، از ساعت ١-٥ مغازه ها بازن و با اف های عالی ، لزوما همه مغازه ها خوب نیستن ، ولی یک سری چیز ها خیلی ارزون میشه ، ما می خواستیم بریم بیرون شهر ، تا اینجاش همه چی اوکی بود ، جاش هم معلوم بود که ٤٠ کیلومتر فاصله داشت ، با ترافیک و دنبال جای پارک گشتن دوازده باید راه میفتادیم ، اختلافمون اینجا بود که سگ رو چی کار کنیم ، دوست پسر می گفت ببریم من می گفتم خونه بگذاربم ، ولی با توجه به اینکه ٦-٧ ساعت نبودیم احتمال داشت پارس کنه ، به هر حال ساعت ١١:٣٠ دعوامون شد کاملا :) و دوست پسر گفت سگ رو میبره خونه و ما هم بریم خرید و واسه اونم خرید کنیم ، من خیلی. شاکی شدم ، گفتم یعنی ین امروز با هم نریم خرید ،؟ چون دوست پسر خیلی هم صاحب نظر واسه لباس ، واقعا نباشه من واسه خودم هم خرید کنم یهو میگه خوب نیست . خلاصه مسیج زد رفتین ، گفتم نمیرم ، یک ذره دیگه بحث کردیم ، حالا ساعت شده ١، دیگه سگ رو خونه گذاشتیم ، راه افتادیم ١:٣٠، تا جا پارک پیدا شه شد ٢:٣٠، دو ساعت و نیم فشرده گشتیم و خرید کردیم ، به ویژه اقای دوست پسر :) که نمی خواستن بیان ، من همیشه ماشین میبرم ، چون عاشق رانندگیم ، دیروز که دیر شده بود ، دوست پسر گفت تو ماشین در نیار دیگه دیر میشه ، گفتم اوکی ،
حالا دو نکته جالب :
اولش اینکه ما داشتیم لباس زیر می خریدیم ، دوست پسر با ما بود و نظر میداد ، خیلی نرمال این مسئله ، اینجا، دوست پسر هم از یک خانواده خیلی راحت :) خیلی هم ریلکس کلا ، خیلی نظر میداد ، یهو دیدیم یک اقایی بد نگاه می کنه که نظر میده ، بله ایرانی بودن
دومیش اینکه دیشب که خیلی خسته بودیم گفتیم بریم هوا بخوریم ، دور بزنیم ، من گفتم ماشین من بنزین نداره، بریم بنزین هم بزنم ، مدیونین فکر کنین ماشین استارت خورد خاموش شد، بله بنزین تموم کرد !!!!
خواهش میکنم
مزاحمتی نیست عزیزم،اگه میخوای باهاش صحبت کن شاید بتونه بهتر راهنماییت کنه.
آره اونم گفت که گمرکی که به جنسها میخوره،خیلی زیاده و اصلٲ نمیصرفه.
مرسی، میدونی مشکل دیگه چیه ؟ من اونجور ادم زبر و زرنگ هم تهران سراغ ندارم که کارهام رو ردیف کنه ، یعنی من حاضرم به قیمت اینجا حساب کنم ، یکی اونور خودش کاراشو رو بکنه ، سودش هم یکنه،
چه خوب که آف های خوب هم دارید
اینجا آف میزارن رو جنسا ولی صدبرابر قیمتشو میبرن بالا و مثلا میگن آفه
با دوست پسرت همسنی؟
اره ایران گرون می کردن یک سری :) نه بزرگتر چهارسال
اون دوستم که باهم کار میکردیم،چند ماه قبل از داداشم رفت آلمان.حالا از داداشم بپرسم،ببینم چیزی میدونه.بهت میگم.
مرسی عزیزم
یکی از دوستای دوستم که بنگلادش بود،یه سری براش لباس زیر آورد،مارک لاسنزا.جنسش که خب خیلی خوب بود،قیمتشم گفت اگه کلی بخرید خیلی ارزون درمیاد،این بود که یهویی تصمیم گرفتیم و کارای وارد کردنش رو دوستم و داداشم انجام دادن،منم کارای گرفتن غرفه تو نمایشگاهو انجام دادم.دوتا تو تهران گرفتیم،یکی قائمشهر،یکی هم بابلسر!
مهناز چه جالب یکی از برند های خیلی خوب، من هم خریدام ازش بود، ولی من میخواستم اتفاقا یک محصولی ولرد کنم ، میدونی چه جوری ؟!
چه جالب که انقدر راحته و تو جزئی ترین چیزا نظر می ده!!
خب به قول تو اونجا قصه حل شده..
اره خیلی راحت ، کلا مثل این میمونه که واسه کفش نظر بده ، میدونی! خیلی عادی براش
چی شده شما بحثتون شده؟؟!!!!
حالا نگی آوا چشممون زد دعوامون شد
نه، بحث نشه عجیب :) زندگی دیگه:)
حالا تونستی چیز خوبی بخری؟
اتفاقٱ منم عید پارسال تو نمایشگاه بهاره،با دوستم از بنگلادش لباس زیر آورده بودیم و میفروختیم.من تو غرفه ام ورود آقایون آزاد بود و جالب بود که آقایون، بیشتر از خانمها صاحب نظر بودن و به جزئیات توجه میکردن!!!
خرید خوب بود به خصوص دوست پسر ، من هم لباس زیر و یک لباس مجلسی وکتونی گرفتم ، قیمت ها خیلی خوب بود،چه کار جالبی کردی ، چطور شد از اونجا ؟ ولی واقعا صاحب نظرن :) اصلا من میگم خوشگل ، دوست پسر میگفت مثل فلان چیز میمونه ! مثلا، خیلی بد :)