اسران همیشه یک سری کار اداری داره که هر بار باعث اعصاب خوردیمون میشه ، این سری هم اولیشبه خیر گذشت ، جایی که لازم نبود باشیم بابام رفت ، چیزی که اعصاب ادم رو خورد می کنه شدیدا ، این گیر دادن به حجاب ، من هیچ ارایشی ندارم اصولا جز یک رژ لب، موهام خیلی معمولی هستش، رنگ هم نداره ، روسری هم سر می کنم ، چون نمیتونم شال رو رو سرم نگه دارم انگار، حالا هر سال گیر میدن به حجاب ما !
امروز که کار اداری داشتیم ، تا مرز جنون رفتم رسما ، به من گفت مانتوت کوتاه ، چادر سر کن ، نرفتم تو ، اخرش هم کار ما رو راه ننداخت که ننداخت ! مونده واسه فردا، بابام گفت فردا صبح خودم میام باهاتون .
نکته دیگه رانندگی وحشتناک ادم هاست، سرسام اور برای من ،
نکته بعدی فحش موقع رانندگی هستش، واقعا ناراحت میشم وقتی فحش میدن ، تازه وقتی من اشتباه رانندگی نکردم ، کلا ناراحتم ، از برخورد ها !
دیگه اینکه سگمون خیلی ناراحتی می کنه بدون ما ، داره دوست پسر رو اذیت می کنه شدیدا ،
دوست پسر هم خودش دل تتگ ، ناراحتی می کنه
بهنظرم اینقدر فکرتو درگیر این کمبودها و چیزای بد نکن.ازین مدتی که اینجا هستی،کنار خانواده ات لذت ببر.تا بوده تو این مملکت همین بوده....
به نظر من که بدتر شده :(
پس بگو خدا به داد ما برسه ، رانندگیا وحشتناکه .یعنی از صبح که بیدار میشی باید سر هر چیزی حرص بخوری تو این مملکت از بسکه قانونمنده
رانندگی نگو ، انقدر دعوام میشه
وای ما که همیشه اینجاییم از این رفتارا و برخوردا و کلا همه چی ناراحت میشیم به تو حق میدم دیگه ...
اونا هم حق دارن خوب ... دوری از ادمایی که دوسشون داریم خیلی سخته...
خیلی بد برخوردن به خدا!