خونه داری

پیغام ها رو جواب میدم . 


این هفته به جز دو شنبه به خونه داری گذشت، دوست پسر خیلی مرتب ، دوست داره خونه همیشه تمیز و مرتب باشه ، شکم پرست هم هست البته ؛) مثلا حتی از کاغذ زیاد هم رو میز تحریرم ، میگه چرا مرتب نمی کنی ! در این حد !!! از سه شنبه کم کم شروع کردم مرتب کردن ، لباس ها رو شستن ، حوله های سگ ، مرتب کردن اشپزخونه ، مرتب کردن خونه ، جارو و اینا.  البته اشپزی هم می کردم ، الان خونه تمیز اونجوری که من دوست دارم ، که یک قاشق هم تو ظرفشویی نباشه ، اشغال ریسایکل برده شده باشه -١ انداخته شده باشه ، دیگه همینا. غذاهایی که این هفته پختم ، سوپ ورمیشل ، اش رشته ، عدس پلو ، پیراشکی گوشت، مرغ با سس رز بود ، اصلا کلا خونه که بوی تمیزی میده حال می کنم ، صبح ها هم مجبورن خواهر رو برسونم غروب برم دنبالش ، کلی طول می کشه ، خسته کننده میشه گاهی ، دوست پسر دیشب با دسته گل اومد ، بی مناسبت ، کم هم دیگه رو دیدن بد هم نیستا؛) نه ؟! دیگه اینکه دوباره برنامه مکزیک داره ، دعوت شده یک شهر دیگه ، میگه بیا بریم ، میگم اخه سفر کاری !! من فقط هتل بشینم تنها ؟! صبح داشتم بر میگشتم سر راه رفتم خونش صبحونه خوردیم با هم، دیگه از این فرصت ها هم باید استفاده کنیم انگار واسه دیدن هم ؛)  

نظرات 1 + ارسال نظر
ژوانا جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 16:39 http://candydays.blogsky.com

به به چه کدبانویی. اون اگه من بودم خونه بعد از مدتی قابل سکونت نبود :دی
میدونی من همیشه از اینکه کاپلا واسه هم تکراری بشن و زندگی رنگ روزمرگی به خودش بگیره میترسم. دیگه اینم یه مهارتی میخواد که چندان به زود دیدن و دیر دیدن هم مربوط نمیشه. البته گاهی واقعا جواب میده :)

قربونا، من خیلی دوست دارم تمیز کنم ، ما که ازدواج نکردیم ببینیم تکراری میشیم یا نه؛)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.