روز تعطیل رو همش رو کتابخونه بودم دیروز :)
دیشب یک بحث ریزی کردیم با دوست پسر ، میگه به فکر من نیستی وزنم رفته بالا !!!! اخه من چی کار کنم ؟ هیچی دیگه سر همین یک کم زدیم تو سر و کله هم موقع برگشت ،
دیگه غروب اومدم خونه، یک کم اشپزخونه مرتب کردم ، دوش گرفتم ، بعدش لاک زدم ،
رفتم رو تختم که درس بخونم ، بیهوش شدم دیگه!
دوست پسر صبح شاکی بود که من دیشب اومدم بهت محبت بکنم ،اخه تو خواب؟! تو بد اخلاقی کردی :)))))
دیگه کلاسم رفتم و دوس میخونم :(
مگه هر شب نمیاد خانتان / بعدش هم اگر از هم خوشتان میاد برین عقد بکنید
زندگی شخصی من ! نه شما!
خوب بگو شوهرت چرا همش میگی دوست پسر ؟
چون زیر یک سقف نیستیم و مدرک قانونی نداریم !!!
خب یک مورد دیگه ش رو هم من دیدم:| منم کس دیگری رو ندیده بودم:))
چه جالب :))))
سلام عزیزم،خوبی؟

این بحثهای ریز که نمک زندگین!
اره اگه پر نمک نشه ؛)
چرا این آقایون اینقدر شبیه همن:)))))؟!
این آشناست خیلی"حواست نبود و مواظب نبودی من چاق شدم:| :))) "
والله من به جز دوست پسر ندیدم دیگه!