یک چیزی که تو این مدت حواسم بهش بود ورزش بود، یعنی تو این کمبود وقت انجامش دادم، دیشب موقع درس خوندن من خوابم برد و دوست پسر تا ٢ درس خوند:( عقب افتادم ها!! ولی الان خواب!!
خوب یک خبر خوش داشتیم امروز، امیدوارم تا اخر هفته این خبر تکمیل شه و حسابی خوشحالمون کنه
دیروز فهمیدم ، دوست پسر ولنتاین هم نیست و تو راه برگشت از مکزیک، گفت تاریخ بلیط رو جا به جا کنم باشم؟ چون نگرفته بود هنوز، دیدم واقعا نمی ارزه، که سفرش رو بیفته رو دور تند واسه ولنتاین ، گفتم نه!!
مامانم داشت پای تلفن دلداری میداد که اگه کارهای در پیش رو اوکی نشد، ساپورت مالی می کنه. من که دیکه واقعا خسته شدم، امیدوارم تموم شه همه چیز و درست شه!
به جان خودم نیومدم اینا رو بنویسم ، یادم رفت چی می خواستم بگم :(
یادم اومد چی می خواستم بنویسم ، اقا میگن سگ ها زمان نمی فهمن ، حالا سگ ما هوا که تاریک میشه، میشینه جلوی در ، هی در رو نگاه می کنه که دوست پسر بیاد ، بعد جالبیش اینه که اسم دوست پسر هم میگیم ، بهش، فکر می کنه اومده و میره دم در رو شروع می کنه به بو کردن ، حالا دیروز خواهرم رفته بود بیرون ، رسما رفته بود دم در منتظر نشسته بود ، هر چی بهش خوردنی هم میدادم بی خیال نمی شد !
من شنبه یک پست بد اخلاق گذاشتم ، فکر کنم بعضی ها فکر کردین من چه شاکیو بد اخلاق و اینام، ولی دلیل اصلی ناراحتی اون شب من ، سرطان دوستی بود که چند ماه باهاش اشنا شدیم ، یک ادم فوق العاده با روحیه ،که استیج چهار بیماریش، خواهر و دوست پسر رفته بودن پیشش و اومدن داشتن از روحیه اش می گفتن و اینکه چطور دکتر بیچارش کرده !
آخی طفلی دوستت.خیلی بده سرطان!خیلی بد...
کاش خوب بشه.چقدر خوبه که روحیه شو حفظ کرده.
حق داشتی بی حوصله و ناراحت باشی عزیزم.البته من فقط در مورد اون دوتا پستت که گفتم انگار بی حوصله و خسته ای.وگرنه بارها بهت گفتم که به نظرم خیلی خوش اخلاق و پر انرژی هستی.
فدات شم ، اره ، و اینکه میگه میدونم میمیرم با خنده، روحیه اش انقدر خوبه ، اشکمون در میاد
معرفت حیوونا بیشتر از آدمای این دوره زمونه است بخدا
ما هم همین رو میگیم ، هیچ کی انقدر وفادار ندیدم :)
عجب
چرا متعجب؟؟
راستی هوا چطوره اونجا؟
خوبه :) خیلی بهتر :)
همه چیز درست میشه آمی ولنتاین برای عشاقه پس هروقت گرفتین روز شماست... لبخند بزنن دوستم....
من هم درگیر روز دقیقش نیستم راستش