برگشتن

برگشتم به زندگی عادی :( بغض دارم از دوری خانواده ، دلم یراشون نیومده تنگ شده ، کلی حرف دارم یرای زدن ، ولی خوب  الان وقتش نیست :(

نظرات 4 + ارسال نظر
مجتبی چهارشنبه 11 آذر 1394 ساعت 10:43

میدانم واقعا دوری از خانواده خیلی سخت خیلی

خیلی

مهناز دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 17:48 http://www.1zan-moteahel.blogsy.com

سلام عزیزم
ای جااااااان،حال الانتو میفهمم!منم وقتی میرم پیش خانواده ام و برمیگردم،تا چند وقت حالم گرفته است!البته من میدونم که دو سه ماه دیگه میبینمشون،ولی خب برای تو مسلمٱ سخت تره!
راستی من تو چندتا پست قبلیتم کامنت گذاشته بودم،ولی انگار نرسیده!

نه مهناز جون کامنتی نگرفتم ، پسر گلت خوبه؟ جواب ازمایش مامانت اومد؟

نیلو دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 15:09 http://nil-nil.blogfa.com

چه زود برگشتی خانومی!
امیدوارم خیلی زود دلتنگیت برطرف بشه...

اره خیلی کوتاه بود :(

دندون دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 12:26

عزیز دلم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.